کارما یعنی نتیجۀ اعمال ما. یعنی هرچه بکاری همان را درو می‌کنی. حالا ما چون مسلمون هستیم می‌گیم خدا روی زمین هم به انسان پاداش می‌ده یا تنبیه‌اش می‌کنه، بقیه می‌گن کارما، کائنات، سرنوشت و … .

واقعا اگر ترس از عواقب دنیوی یا اخروی کارهای بد وجود نداشت، ما انسان‌ها کارهای بد بیشتری می‌کردیم؟ نمی‌دونم. اگر در مورد خودم بگم «آره» دروغ گفتم. اما مطمئن نیستم «نه» درست باشه. منظورم اینه که اگر ترس از بابای بچۀ همسایه یا پیگیری قضایی نبود، ممکن بود به خاطر سر و صدا سیلی بزنید به یک بچۀ پنج ساله؟

یه چیزی بود که خیلی وقت پیش توی تلگرام خوندم. برای من منبعش مهم نیست، مفهومش الهام‌بخشه.

«قفل برای جلوگیری از دزدی توسط دزدها (آدم‌های بدذات) ساخته نشده و قطعا برای آدم‌های درستکار هم ساخته نشده، بلکه برای آدم‌های معمولی ساخته شده. چون دسته‌ی اول که درِ باز و دری که قفل داره و گاوصندوق بانک مرکزی براشون فرقی نداره و در هرحال کارشون رو می‌کنن؛ دسته‌ی دوم هم باز شرایط بر اعمالشون تاثیری نداره در هرحال کار بدی انجام نمی‌دن. و اما دسته‌ی سوم، اعمال و رفتار این دسته کاملا به شرایط بستگی داره، اگر امکان حرکتی بود انجامش می‌دن اگر نبود می‌گذرن.»

آدم خوب اونیه که اگر در دیزی هم باز بود، بی‌حیا نشه. بله ممکنه اون خانم رهگذر که پولش افتاد و من صداش نکردم یا هیچ کس دیگری بعدا نیاد سراغ من تا اون اسکناسی که برداشتم رو ازم بگیره. اما اخلاق حکم می‌کنه من پول رو به صاحبش برگردونم. حالا یکی به خاطر از ترس خدا (کارما، تقدیر، کائنات و …)، یکی هم به خاطر اخلاق کار بد انجام نمی‌ده. اما به نظر من نفر دوم پاک‌تر و درستکارتره.

«کسی که برای شادی خداوند کار خوبی می‌کند احتمالا انسان خوبی است، اما کسی که برای شادی دیگران کار خوبی می‌کند قطعا انسان خوبی است.»

(احتمالا از گاندی، منبع تلگرام ;). مفهوم مهمه)

حالا خوشبختانه، خدا و کارما و تقدیر و کائنات هستن وگرنه معلوم نبود از بعضی مخلوقات چه اعمالی سر بزنه.

«بهترین انتقام این است که باشادی بگذری و اجازه بدهی که کارما بقیه‌اش را انجام بدهد.»

ناشناس

در مقابل سخنی منتسب به امام علی هست (پیوند):

«حق گرفتنی‌ست نه دادنی.»

حالا یک سوال بزرگ، چه موقع از حق‌مون بگذریم و بسپریم به خدا یا کارما و چه موقع خودمون احقاق حق کنیم؟ به نظر من ما باید به صورت پیش فرض روی گرفتن حق تمرکز کنیم اما نسبت به شرایط، گاهی هم ممکنه مجبور بشیم، بسپریم به نیرویی قوی‌تر. درسته ما نمی‌تونیم حق‌مون رو از خاوری و زنجانی دیگر مختلسین بگیریم، اما دیگه دست‌مون به قصابِ گرون‌فروش که می‌رسه.

«چگونگی رفتار مردم با تو، کارمای آنهاست؛ چگونگی واکنش تو، کارمای توست.»

وین دایر

این هم بر می‌گرده به همون قضیۀ کنترل درونی و بیرونی و غیره. یعنی به هرحال ما باید سعی کنیم اون بخش از زندگی و اتفاقات که در دست داریم رو به خوبی اداره کنیم.

«تو آزادی هرتصمیمی که می‌خواهی، بگیری. اما تو از عواقب آن تصمیم در امان نخواهی بود.»

یعنی انتخاب با منه که آدم خوبی باشم یا بد. انتخاب با منه که دم یک گربه رو لگد کنم یا نه. اما قطعا این کار برای من پیامدهایی ناگزیر خواهد داشت.

البته یک سوالی بی‌جواب می‌مونه. کودکی که در یک شرایط مزخرف به دنیا میاد، چه تقصیری داره؟ برخی در جواب می‌گن، اتفاقات بدی که برای شخصی بی‌گناه می‌افتن، نتیجۀ خطایای زندگی قبلی فرد هستن. البته اگر به تناسخ اعتقاد داشته باشید.