از سال هشتم (در دوره‌ی متوسطه‌ی اول) بود که کم‌کم سیگار کشیدن دوستانم و قرار گذاشتن‌هاشون برای قلیون کشیدن رو دیدم. اگر اراده می‌کردم دوستام با کمال خوشحالی من رو هم در دورهمیِ هیجان‌انگیز‌شون راه می‌دادند. از یک سال پیش صمیمی‌ترین دوستم (که این اواخر به دلیل فاصله‌ی جغرافیایی دوستی‌مون کمرنگ شده) به گُل (علف، ماریجوانا، وید یا هر اسم دیگری، همه یک معنی می‌دهند) معتاد شد و دقیق نمی‌دونم هفته‌ای چندبار می‌کشه اما مطمئنم که کمتر از تعداد انگشتان یک دست نیست.

خریدن سیگار که راحت بوده و هست، چیزهایی مثل گُل یا مشروب هم نایاب نیستند (حتی تبلیغ یک کانال گل‌فروشی 🙂 را در تلگرام دیده‌ام). گُل و مشروب قیمت خیلی عجیبی هم ندارند و در دسترس هستند. (باید از ساقی‌ها و مواد‌فروشان تشکر کرد، حداقل در ثابت نگه داشتن قیمت از خیلی‌ها موفق‌تر بوده‌اند. 😉

باید اعتراف کنم گاهی با دیدن سبک سیگار کشیدن بعضی‌ها (از جمله سیلین مورفی در سریال پیکی بلایندرز) جوّگیر می‌شم اما تا امروز هوای نفسم رو لبیک نگفتم. J

هدف من از این نوشته، اینه که شما عزیزانی که همسن و سالِ من یا بزرگتر هستید بدونید که خطرِ اعتیاد دم گوش خود و عزیزان‌تونه. فکر نکنید که:

«نه من می‌تونم خودمو کنترل کنم.»

«پسر من اصلا اهل این حرفا نیست.»

«پسر من دل و جرئت‌شو نداره.»

البته حتی دختران هم در معرض خطر هستند، همین چندوقت پیش بود که دیدم چند دختر دبیرستانی که در پارک نشستن و سیگار می‌کشن. چند پسر بچه (از ما کوچک‌تر) داشتن دخترها را به طوری که متوجه بشن مسخره می‌کردن.

سیگاری شدن چیز سخت یا پیچیده‌ای نیست، یک روز بعدازظهر که مدرسه‌ی فرزند زودتر تعطیل شد، دوستان عزیزش پیشنهاد کاملا دوستانه‌شان را می‌دهند (البته لازم نیست زندگی برای فرزندان جهنم بشه اما شفاف و دوستانه صحبت کردن و آگاه‌سازی از خطرات به شدت مثمر ثمر واقع می‌شه). البته دوستانم هیچ وقت من رو به خاطر دوری از دخانیات مسخره نکردن و حتی با افتخار به عنوان یکی از معدود دوستان سالم‌شون به دیگران معرفی می‌کردند. بنابراین امتحان نکردن بعضی چیزها هیچ ضرری نخواهد داشت.

یکی دیگه از معضلاتی که در قشر میان‌رده و ضعیف وجود دارد، قلیونه. حتما شنیدید که ضرر قلیون اگر بیشتر از سیگار نباشه کمتر نیست. خود من از بچگی قلیون کشیدن بعضی افراد خانوادم رو دیدم، یعنی در خانواده‌ی ما قبحی نداره. الان خیلی از دوستان من دربه‌در دنبال یک قهوه‌خانه هستن که بتونن قلیون بکشن. یا بعضی‌ها در خانه دارند و دورهم جمع می‌شوند یا قلیون شارژی می‌خرند (احتمالا خرج و دردسرش کمتر است) و می‌روند برای دوپینگ. یکی از غیرقابل‌درک‌ترین چیز‌هایی که دیدم کسانی بودند که هنگام رانندگی قلیون شارژی در دست داشتند. نمی‌دونم در دور و اطراف شما هم این‌طوریه یا فقط در محله‌ی ما هر روز یک مغازه‌ی جدید فروش دخانیات و لوازم جانبی قلیون باز می‌شه. نکته‌ی جالب این‌ست که هرگز جمع نمی‌شن، کسب‌وکار مناسب و پرسودی به نظر می‌رسه.

و خلاصه بکنم. من از هرکسی که باهاش صمیمی بودم و پرسیدم گفته که نیا سمتش. تجربیات هرفرد معتاد به سیگار یا قلیون یا هر مادۀ مخدری بخونید یا بشنوید، می‌بینید تهش زندگی‌شون به فنا رفته.

یک دوستی می‌گفت بعضی از مواد (مثلا گل یا حشیش) اینجوری‌ان که اولش که می‌کشی انگار ذهنت باز می‌شه. حواست تیز می‌شه. همه چیز رو شفاف می‌بینی. اما بعد از حدود یک سال استعمال کارت به جایی می‌کشه نه تنها بعد از کشیدن از حس خوب خبری نیست، بلکه کلا در هیچ زمانی ذهنت درست کار نمی‌کنه.

آیا می‌دانستید سیگار کشیدن، برای طبیعت مفید است؟

چون انسان‌ها را می‌کشد.