اطلاعات کلی
Ham on Rye by Charles Bukowski
اثری از چارلز بوکفسکی
نخستین انتشار در سال: ۱۹۸۲
نسخه فارسی:
ناشر: موسسۀ انتشارات نگاه
مترجم: علی امیرریاحی
قیمت (چاپ یازدهم): ۵۲۰۰۰ تومان
تعداد صفحات: ۴۰۰
کیفیت چاپ: خیلی خوب / جلد نرم (گلاسه با روکش سلفون مات) / صفحات داخل کتاب کاغذ بالکی (یا سبکبال) (کاغذ بالکی چیست؟ پیوند و پیوند)
داستان | نظر من
شخصیت اصلی کتاب هنری چیناسکی نام داره (بعضی شخصیتها هنک هم صداش میکنن). این کتاب به نوعی اتوبیوگرافی (خودزندگینامه) چارلز بوکفسکی هست. میشه گفت که بوکفسکی در کتابهاش از اسم مستعار هنری چیناسکی برای خودش استفاده میکنه. چیناسکی در کتاب «عامه پسند» هم یک حضور خیلی خیلی ریز داره (مثل کامئوهای استن لی خدا بیامرز توی فیلمهای مارول).
داستان از دوران تحصیل هنک در دبستان شروع میشه و تا بعد از دانشگاه ادامه پیدا میکنه. هنری در طول داستان با مشکلات زیادی روبرو میشه. خانوادهاش جزء قشر پایین دست هستن و پدرش در دوران رکود اقتصادی بیکار میشه، پدرش آدم بداخلاق و به شدت سخت گیریه و کتکش میزنه (جالب اینه که بوکفسکی کتاب رو تقدیم کرده به همۀ پدرها)، هنک مشکلات پوستی پیدا میکنه بنابراین از نعمت زیبایی هم محروم میشه، به خاطر شرایطی مدام فقیر بودنش بر سرش کوبیده میشه، هیچ وقت نمیتونه با جنس مخالف ارتباط برقرار کنه و در حسرت میمونه (چون نه ظاهر و نه وضع مالی جالبی داره).
ما با مشکلات هنک همراه میشیم و مدام نظر هنک نسبت به مشکلات، اطرافیان و جامعه رو میخونیم. از یه جایی به بعد میبینیم که هنک (بیچاره) به خیلی چیزها بیتفاوت میشه. به درد (فیزیکی)، به اخلاق، به دوستان و پدر و مادرش (در واقع هنک هیچ عزیزی نداره)، به مشکلات و حتی به خودش و آیندهاش.
نمیدونم توی مرور کتاب «عامه پسند» گفتم یا نه. توی هردو این کتابها، شخصیت اصلی (که شاید آینهای از خود بوکفسکی باشن) به شدت خشن هستن و بارها درگیری فیزیکی پیش میاد.
داستان درام و کمدی هست، البته کمدی سیاه. خود شخصیت اصلی بین اطرافیانش به زبان تلخ و حاضر جوابی معروفه. یکی از نکاتی که برای من (به عنوان نوجوون) جالب بود، بیان صریح مشکلات و مسائل پسرهای نوجوون در این کتاب بود. از اعتیاد (سیگار و الکل) گرفته تا مسائل جنسی و ارتباط بین دو جنس.
چیزی که در «عامه پسند» و «ساندویچ ژامبون» (و حتی «ناتور دشت») برای من جالب بود، این بود که در عین بیهدفی داستان، من رو با خودش میکشوند. شاید این برای همه جالب نباشه اما حداقل من از طول مسیر لذت بردم. حتی با وجود این که مقصد انتظاراتم رو برآورده نکرد.
نام اصلی ساندویچ ژامبون، Ham on Rye هست و طبق توضیحات مترجم ممکنه بوکفسکی این نام رو در مقابل Catcher in the Rye (ناتور دشت) انتخاب کرده باشه.
در این کتاب هم مثل «عامه پسند» چیزی که من رو به جلو میکشوند، بیشتر سبک روایت و نوشتن بوکفسکی بود تا اتفاقات داستان. البته توی هردو مورد میشد پایان بندی بهتر انجام بشه. شاید اگر پایان بندی بوکفسکی کمی صلب و قویتر بود شاید من عاشق کتابهاش میشدم.
راستی این نسخهای که من دارم (چاپ یازدهم انتشارات نگاه – علی امیرریاحی) به نظرم ترجمۀ نسبتا خوبی داره و مترجم لطف کرده و سرنخهایی داده که آدم نکات سانسور شده رو حدس بزنه. و کیفیت چاپ هم به نظرم بالاست.
اول بگم سلام و بعد بگم که من هم این کتابو خوانده ام ، این نویسنده کتاب دیگری بنام عامه پسند داره که اونهم کتاب خوبی بود و منو به یکی از علاقمندان این نویسندگی کردو کافی بود برای شناختن چارلز بوکوفسکی تا به او اردت و احترام خاصی پیدا کنم و منتظر فرصتی بودم تا رمان ساندویچ ژامبون را نیز مطالعه کنم و تعطیلات اخیر این زمان رو برای مطالعه پیدا کردم وکتاب از جذابیت کافی برخوردار بود تا ۴۰۰ صفحه رو در کمتر از یکهفته تمام کنم . درسته که موضوع در مورد رنجهای یک خانواده در دوران رکود اقتصادی آمریکا ست اما میشه از منظر تربیتی و اجتماعی و رابطه والدین خصوصا پدر با فرزندی ازطبقه فرودست و دغدغه هایشان هم به آن نگریست و اینرا هم بگویم که بوکوفسکی در ابتدای کتاب نوشته برای پدرها که از نگاه من این قطعاً در جهت توجیه و ارج نهادن در مقام پدر توی این قصه نمیتونه باشه چرا که پدرخانواده برای کمترین خطای هنری از شلاق استفاده میکنه و نصیحت های پدرانه اش که در وعدههای غذایی و بطور منظم ادامه پیدا میکنه جز تحقیر و سرکوفت نتیجه دیگری رو در بر نداره . درحالیکه پدر که مردی آرمانگراست و خود بضرب سیلی صورت خود را سرخ نگهمیدارد تا به وجهه اجتماعیش آسیب نرسد ، نسبت به علل مشگلاتی که فرزندش با آن دست در گریبان است کاملاً بی اطلاع و بیتفاوت نشان میدهد وهمین تناقض های تربیتی او از فرزندی که با اراده خودش به این دنیا نیامده ، دیو و جنایتکاری نا هنجار ساخته و بجان جامعه میاندازد. وقتی با رمان در میامیزی، چارهای نداری جز همذات پنداری و مقایسه و مرور تجربیات خودت با پدر هنری و سخت نیست تا خود را قضاوت کنی که آیا همان مقدار سختگیری مهربانانه و یا نامهربانانه که برحسب بی تجربگی و میانسالی در زندگی شخصی ونسبت به فرزند خودت اعمال کردهه ای ، ممکن است رخ داده باشد؟،اینجاست که ممکن است خودت را شماتت کنی . اونهائیکه ناطوردشت سالنجررو خواندهاند و هولدن و خصوصیات منحصر بفرد و عصیانگر این جوان ۱۶ ساله را بیاد دارندنباید فراموش کرده باشند که هولدن که اوهم در دوران رکود اقتصادی آمریکا می زیست از خانواده نسبتاً مرفهی بود در حالیکه هنری بشدت فقیراست و رکود اقتصادی و بیکاری والدین تو اون بحران بشدت خانواده رو برای خروج از اون بحران مشوش کرده و پدر که سر نخ را گمکرده فکر میکند با زور و شلاق میتواند هنری بیچاره را در راهی صحیح ارتقا ببخشد در حالیکه از اساس در اشتباه است. و طفل شیرین از فرط فشار در بحرانی نا خاسته از خانه رانده میشود واحساس نگاههای پدر از پشت پنجره به اتفاق مادری که بشدت تکیه گاه هنریست ولی فاقد کمترین قدرت اجتماعی برای تغییر هرقانون مردانه است ،بر شانه های هنری سنگینی میکند و نظارهگر هجرت فرزند بودن چقدر غم انگیز است ؟ این کتاب از جذابترین کتابهایی بود که خواندهام ، با اینکه سانسور بدی روی این رمان اعمال شده ولی با کمی تعمق میتوانی حدس بزنی آنچه را که از قلم افتاده بااین حال ترجمه علی امیر ریاحی خوب بود ولی کاش مترجم بی پروا تری این اثر رو ترجمه میکرد
سلام
ممنون بابت دیدگاه پرجزئیات و موشکافانه ات.
اگه حس کردی جایی سانسور به اصل داستان آسیب جدی زده و با حدس زدن نمیشه متوجهش شد، میتونی از روی نسخه اصلی هم نگاه کنی. زبان کتاب خیلی هم سخت نیست.
توی این لینک میتونی نسخه پی دی اف انگلیسی رو دانلود کنی.
موفق باشی.