اگر از من بپرسن تو کی هستی، چی میگم؟

احتمالا همچین چیزی: من نوید شهبازی هستم، متولد فلان‌جا و فلان تاریخ و باقی اطلاعات شناسنامه‌ای. بعدش از قومیت و ملیت و مذهب و دین می‌گم. بعدش هم اگر لازم بود خصوصیات فیزیکی‌ام رو تشریح می‌کنم.

واقعا هم اولین تعریف ما همینه. اما تعریف مهم‌تر و بهتر چیه؟ به نظر من یکی از بهترین چیزها برای آشنایی با یک شخص، آشنا شدن با فعالیت‌هاییه که بخش مهمی از زمانش رو بهشون اختصاص می‌ده و بهشون علاقه داره.

یکی از مهم‌ترین اجزا زندگی من کتاب و آشنایی باهاش .

من از حدود ۸ سالگی به کتاب خوندن علاقه‌مند شدم. تا حدود ۱۴ سالگی بیشتر کتاب‌های فانتری و تخیلی و گاها تاریخی می‌خوندم. کارکرد بهتر کتاب رو زمانی پیدا کردم که با کتاب‌های خودیاری آشنا شدم (هرچند هنوز هم به خواندن کتاب‌های داستانی علاقه و اعتقاد دارم). اولین کتاب‌های خودیاری که خوندم بیشتر در رابطه با ثروت و موفقیت بودن. بعد کم‌کم از کتاب‌های خودیاری به کتاب‌های غیرداستانی (مثلا روان‌شناسی یا نویسندگی) رسیدم.

نمی‌دونم چرا، اما همیشه فکر می‌کردم و می‌کنم (هرچند اشتباه) که من با دیگران اللخصوص هم‌سالانم متفاوتم. فکر کنم همه‌مون دوست داریم که فکر کنیم با بقیه فرق داریم.

دیگر عضو مهم زندگی من اینترنته. من از ده یازده سالگی به اینترنت دسترسی داشتم اما تا جایی که یادمه بهرۀ زیادی ازش نمی‌بردم. شاید چندباری سرچ کرده باشم بازی فلش (بازی های ساده بر بستر اینترنت).

اما از چه زمانی اینترنت در زندگی من مهم شد؟ شروعش با تلگرام بود. راستش من کلا سه تا شبکه اجتماعی رو تا الان استفاده کردم. واتسپ رو برای چند روز نصب کردم و حالم ازش به هم خورد (چون تلگرام سطح انتظارم رو بالا برده بود)، توییتر رو برای چند ماه عضو بودم (جالب بود اما برای من فایده‌ای نداشت) و تلگرام که الان نزدیک به چهار ساله ازش استفاده می‌کنم.

اتفاق مهم اینترنت برای من آشنایی با شاهین کلانتری و در نتیجۀ این آشنایی ارزشمند، آشنایی با: وبلاگ نویسی، متمم، نوشتن، کاربردهای اینترنت و پتانسیل‌های اینترنت (اللخصوص در حوزۀ محتوا) بوده.

البته من توی این چند سال اخیر با اینترنت فیلم و کتاب و آهنگ هم دانلود می‌کردم اما مثل الان داخلش مطالعه (متمم و وبلاگ‌ها) نمی‌کردم.

یک جزء دیگه در زندگی من که بخشی از زمانم رو در طول روز حتما بهش اختصاص می‌دم، نوشتن هست. توی سایت می‌نویسم، توی ورد برای خودم یه سری گزارش روزانه و آزادنویسی می‌نویسم (هرچند بیشتر روزمره نویسی شده)، گزارش روزانه توی سررسید دارم.

نوشتن برای من به چند دلیل مهمه، که تقریبا همۀ دلایلم رو توی این پست نام بردم. این که نوشتن به بخش مهمی از زندگی من تبدیل شده هم باز مرهون شاهین کلانتری عزیزم هستم. ایشون من و خیلی‌های دیگه رو به نوشتن دعوت کردن.

موارد دیگری هم در زندگی من هستن، مثلا بازی (ویدئویی) کردن (کاملا آماتور و درب و داغون) و فیلم دیدن (این هم به صورت کاملا آماتور و ضعیف) که تقریبا جفت‌شون به لطف برادرم هستن. البته این دو بیشتر از جنس سرگرمی هستن و با کتاب کمی فرق دارن. البته من معتقدم در بازی کردن و فیلم دیدن هم لطف و فوایدی هست که شاید در چیزهای دیگه نباشه.

تعاریف دیگری هم از خودم سراغ دارم، مثلا نوع نگاهم به زندگی و جهان یا دانسته‌های (ناچیز) تاریخی و سیاسی‌ام، اعتقادات دینی‌ام و (از نظر خودم) از همه مهم‌تر باورهای اخلاقی‌ام. اما ترجیح می‌دم فعلا به همین بسنده کنم.