به نظرم یکی از مهم‌ترین وظایف یک فرد کتاب‌خوان اینه که دیگران رو هم به این وادی بیاره. من خودم به خاطر پدرم کتاب‌خوان شدم. از ۷-۸ سالگی که دیگه داشتم خوندن نوشتن یاد می‌گرفتم می‌رفتیم نمایشگاه کتاب. فکر کنم از اون موقع هرسال به نمایشگاه کتاب رفتم.

البته خود پدرم خیلی وقته دیگه مطالعه نداره. اما در دوران نوجوانی و جوانی خیلی مطالعه می‌کرد.

خود من تا دو سه سال پیش تا حدی بی‌هدف کتاب می‌خوندم. بیشتر برای سرگرمی بود. آخه زمانی که من کتاب خوندن رو شروع کردم مثل الآن گوشی و تبلت نبود. تنها تفریحم تلویزیون و کتاب و گاهی هم بازی کامپیوتری بود.

از حدود سه سال پیش کم‌کم با کتاب‌های خودیاری (Self-Help books) آشنا شدم. اولین کتاب غیرداستانی که خوندم کتاب‌ «راز جذب پول در ایران ۱» از آقای علی اکبری بود. یک سال پیش کل مجموعه و امسال کتاب جدیدش رو که شماره ۸ بود خریدم.

نمی‌گم حرف‌هاشون معجزه‌ست یا چیز عجیب و غریبی می‌گن که زندگی‌تون عوض بشه، اما حاصل تجربه‌ست.

بگذریم. از زمستون ۹۷ با شاهین کلانتری عزیز آشنا شدم. از اوایل سال ۹۸ خیلی جدی وبلاگش رو پیگیری کردم. هرچه بیشتر مطالب سایتش رو خوندم اهمیت کتاب‌خوانی رو بیشتر درک کردم. و فهمیدم من هیچ نخوندم و هیچ یاد نگرفتم. نه از نظر کمّی مقدار قابل توجهی خونده بودم، نه از نظر کیفی همون مطالعات رو خوب انجام داده بودم. بنابراین این شد که همین یک ماه پیش رفتم، کتاب «چگونه کتاب بخوانیم؟»، یک کتاب مربوط به حافظه از تونی بوزان، یک کتاب مربوط به تندخوانی از تونی بوزان، خریدم تا مهارت یادگیری و مطالعه‌ام رو بهبود ببخشم.

خلاصه در این مدت موفق شدم برادرم رو کتاب‌خوان کنم. مخصوصا از یکی دوتا کتابی که بهش دادم به شدت خوشش اومد، «هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها» و «۱۹۸۴». اما هنوز به اندازه من مطالعه نمی‌کنه و به اندازه من دغدغۀ یادگیری بیشتر و بهتر نداره. درستش می‌کنم. J

روی پسرعمه‌ام دارم کار می‌کنم. اون یه خرده بیشتر طول می‌کشه تا با کتاب انس بگیره. البته اهمیت مطالعه می‌دونه اما بهانه زیاد میاره. البته به تازگی بهش یه راه‌حل دادم که بهانه‌اش رو از بین ببره (در ادامه می‌گم چه راه‌حلی).

یک دوستم رو هم قبلا به کتاب علاقه‌مند کردم. حیف که نشد باهم دوست باشیم. بنابراین مطمئن نیستم که ادامه‌دار بوده باشه. چون الآن خودم با چوب بالاسر برادر و پسرعمه‌ام هستم و مدام پیگیر هستم. J

راستش روی یک دوست دیگه هم کمی کار کردم، اما کلا هیچ پیش‌زمینۀ کمک‌کننده‌ای نداشت. وقتی می‌خوای کسی رو از چاه بیرون بکشی دو حالت داره. یا خودش می‌خواد خارج بشه و همکاری می‌کنه یا دلش نمی‌خواد و همکاری نمی‌کنه. بنابراین کار برای کتاب‌خوان کردن افراد بی‌میل یکم سخته. چون اولش کار لذت‌بخشی نیست و زودبازده هم نیست. با این قیمت کتاب هزینه‌بر هم هست.

اما اصلا چرا باید کتاب‌هامون رو به بقیه قرض بدیم و ازشون خواهش کنیم مطالعه رو توی برنامه‌شون بگنجونن؟

یک – تسلط بر محیط

اگر ما محیط خود را خلق و کنترل نکنیم، محیط اطراف ما را خلق و کنترل می‌کند.

مارسال گلداسمیت

همون‌طور که توی نوشتۀ «۱-۶ جملۀ قصار» گفتم، محیط بر ما به شدت اثرگذاره. بنابراین هرچه بیشتر محیط‌مون رو کنترل کنیم، بر زندگی‌مون تسلط بیشتری خواهیم داشت.

این چه ربطی داره به کل بحث. احمدرضا یک کتاب‌خوان هست با دغدغۀ یادگیری. اطرافیانش دغدغه‌شون چیزاهای مسخره‌ست؛ مثل برنامۀ امشب شبکه سه و اینکه برن پارک تا با جنس مخالف رابطۀ غیرشرعی داشته باشن. حالا از اونجایی که انسان‌ها از محیط اطراف‌شون تاثیر می‌پذیرن، دو حالت داریم. اول، احمدرضا می‌شه مثل بقیه – تسلیم شرایط محیط می‌شه. دوم بقیه رو شبیه به خودش می‌کنه یا حداقل سعی می‌کنه دغدغه‌هاشون رو به خودش نزدیک کنه – محیط رو به شکل دلخواه در میاره.

احتمالا توی کتاب‌های مربوط موفقیت (از نوع مالی) شنیدید که می‌گن درآمد شما میانگین درآمد ۵ نفر از دوستان (نزدیکان) شماست. مثلا آقای جهانی‌پور سه دوست ثروتمند، یک دوست با وضع مالی متوسط و یک دوستِ نسبتا کم‌‌‌درآمد داره. پس احتمالا می‌شه چیزی بین متوسط و مرفه.

دو – اشاعۀ دانش و فرهنگ

افراد کتاب‌خوان تاحد خیلی خیلی زیادی بافرهنگ‌تر از بقیۀ افراد جامعه هستن. ممکنه دانش‌آموز و دانشجو یا زبونم لال معلم و استاد بی‌فرهنگ داشته باشیم؛ اما آدم کتاب‌خوان بی‌فرهنگ واقعا به شدت نادره.

بنابراین هرچه به بیشتر شدن افراد کتاب‌خوان در جامعه و محیط اطراف‌مون کمک کنیم، به نفع خودمونه. بله این مورد با مورد یک نقاط مشترک داره.

مشکلات علمی و فنی کشور هم از همین کتاب‌نخوانی حاصل شده. حتی معلمان تاریخ هم دیگه حوصلۀ مطالعۀ اضافه رو ندارند.

سه – داشتن مشترکات بیشتر با عزیزان

مثلا من شاید تا قبلا با پسرعمه‌ام دربارۀ فوتبال و فیلم صحبت می‌کردم؛ حالا می‌تونیم دربارۀ کتاب‌هایی که جفت‌مون خوندیم صحبت کنیم. حتی می‌تونیم باهم تبادل نظر کنیم. خلاصه این هم خیلی خوبه که آدم اطرافیانش اهل کتاب باشن. این مورد هم که به مورد یک مربوط شد!

چهار – کمک به دیگران

به احتمال خیلی زیاد کسانی که بهشون کمک می‌کنید تا با کتاب‌خوانی انس بگیرن، بعدا به کتاب علاقه‌مند می‌شن و ازتون تشکر می‌کنن که این لطف رو در حق‌شون کردید. تا حالا کسی از کتاب خوندن ضرر نکرده.

پنج – کمک به بازار نشر

وقتی ما کمک کنیم افراد بیشتری کتاب‌خوان بشن، تقاضا برای کتاب بالا می‌ره، در نتیجه نویسندگان بیشتری ظهور می‌کنن و کتاب‌های خوب و باارزش بیشتری پدیدار می‌شن.