یه چیزی هست به اسم کوله پشتی سال. این آقا شروعش کرده بود. چندتا نمونه‌اش رو هم در ادامه می‌ذارم.

کوله پشتی بهراد ایکس

کوله پشتی S.Ehsan Alavi در ویرگول

کوله پشتی mohadese:) در ویرگول

چیز جالبیه. آخرین روزهای سال قبل (۹۸) منم تلاش کردم توی فایل نوشته‌های شخصیم، سالی که گذشته بود رو با خودم مرور کنم.

چیزی که نوشته بودم تا حد زیادی شخصی بود و حتی به اندازه کوله پشتی بقیه پربار و جذاب و مفید نبود. امسال هنوز انجامش ندادم. با توجه به این که ۱۵ ساعت دیگه سال تحویل می‌شه شاید به نظر بیاد وقت زیادی ندارم. اما در اصل تا ساعت ۲۴ فردا، هنوز توی سال ۱۳۹۹ ایم. اصلا گیریم نباشیم. که چی؟ چه فرقی می‌کنه حساب و کتاب‌های شخصی‌م رو توی آخرین ساعات سال ۹۹ انجام بدم یا اولین ساعات سال ۱۴۰۰؟ گاهی اوقات زیادی روی فرعیات و چیزهای بی‌ارزش زوم می‌شم.

امسال توی وبلاگ خیلی کم‌کاری کردم. جالب اینجاست که اتفاقا توی این یک سال و خرده‌ای اخیر که کرونا اومده و من از همیشه وقت آزاد بیشتری داشتم کم‌کاری کردم.

وقتی وقت آزاد کمتری داری، کارهای مفید بیشتری انجام می‌دی.

(لینک مرتبط – احتمالا برای آی‌پی‌های ایران باز نشه)

اما واقعا مهم نیست. هرچیزی که اتفاق افتاده، اتفاق افتاده. کاریش نمی‌شه کرد. گریه‌ام نمیاد. پشیمونی هم توی کارم نیست. و حتی درس هم نمی‌گیرم. احتمالا مثل یه احمق در مسیر تاریکی که هستم، ادامه می‌دم.

نمی‌دونم توی کجا نوشتم. توی نوشته‌های شخصی یا پست‌های قبلی. اما حس می‌کنم زمان خیلی زود می‌گذره. واقعا اتفاقات یک سال پیش برای من انگار همین چند هفته پیش رخ دادن.

زندگی داره عین برق و باد می‌گذره و من نشستم و تماشا می‌کنم. حتی نمی‌تونم با اطمینان بگم که توی سال جدید چیزی قراره عوض بشه. نمی‌دونم شاید شد. شاید نشد.

توی این سال پیش‌ِ روی سرنوشت‌ساز (۱۸ سالگی، کار کردن، دانشگاه و …) کارهای زیادی دارم. و از خودم انتظارات زیادی دارم. احتمالا قرار نیست خودم رو شگفت‌زده کنم. حس می‌کنم اگه همه چی رو در حد همون انتظارات خودم انجام بدم هم شگفت‌زده می‌شم. چون ته دلم خودم حس می‌کنم قرار نیست هیچ غلط خاصی بکنم و فقط به حماقت ادامه می‌دم.

تنها کاری که می‌دونم توش زورم به خودم می‌رسه اینه که یه سری حواس‌پرتی‌ها رو از خودم دور کنم. مرحله اولش کم کردن تلگرام و اینستاگرام بود که واقعا موفقیت‌ چشم‌گیری داشتم (جدی می‌گم). الان بزرگ‌ترین منجلابی که زمان من رو در خودش می‌کشه بازیه (اسکای‌ریم). اینم بتونم کنترل کنم (که نمی‌تونم) خیلی خوب می‌شه. امیدم به اینه که حداکثر تا آخر فروردین دلم‌ رو بزنه.

باید تموم آهنگ‌ها رو از گوشی پاک کنم به جز ۳۵ تا. در عوض می‌تونم هرچقدر خواستم پادکست گوش کنم. این‌جوری دیگه همون هفته‌ای یکی دو ساعت هم به آهنگ‌های احمقانه گوش نمی‌دم. الان که فکر می‌کنم بعدا باید برای مرتب کردن آرشیو آهنگ‌ها و کتاب‌ها (الکترونیکی) کلی وقت بذارم. اینم بخشی تکلیف عید من.

آپدیت ۳۱ فروردین

به جای نگه داشتن ۳۵ آهنگ، موفق شدم فقط نصفشون رو روی گوشی نگه دارم که تعدادشون ۲۵۰ تاست. همین هم پیشرفت محسوب میشه. 🙂

راستی اسکای‌ریم هم هنوز با قدرت من رو روزی حداقل دو سه ساعت بندۀ خودش نگه می‌داره. نمی‌دونم کی رهایی پیدا کنم.

آرشیو کتاب‌ها هم مرتب کردم. بیشتر بحث نام فایل‌ها بود. اتفاق مهم اینه که بنده با ۱۸ سال سن و تحصیل در هنرستان، رشتۀ شبکه و نرم افزار، به تازگی فهمیدم که فایل‌های کتاب الکترونیکی هم می‌تونن حاوی بدافزار باشن و من احمق هر کتابی می‌دیدم، می‌پریدم از لیبجن دانلودش می‌کردم. ۹۵ درصد‌شون هم شاید هیچوقت خونده نشن. خلاصه که دیگه فقط اگه خیلی مهم باشه دانلود می‌کنم و البته چک هم می‌کنم که پاک باشه.

نمی‌دونم. شاید شاید شاید امشب، فردا یا هروقت روی این پست یه تغییراتی اعمال کنم.