یک
«شکست خوردن در نوآوری بهتر از پیروز شدن در تقلید است.»
هرمن ملویل
من به شخصه حاضرم اینجا یک پست جفنگِ بیسر و ته بگذارم ولی از جایی کپی نکنم. برای من به بنبست رسیدن تازه شروع استفاده از خلاقیته. چون الآن نمیدونستم چه پستی بگذارم که این به ذهنم رسید.
دو
«هیچکس نمیتواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد.»
گوته
البته فکر نکنم تا به حال من خودم رو به عمد فریب داده باشم. اما به نظرم ذهن ما یا حافظهمون میتونه ما رو دچار اشتباه بکنه.
زن روزنامهنگاری به اسم مردیث ماران به اشتباه، برای خودش خاطرهای ساخته بود که پدرش بهش تجاوز کرده. لینک مرتبط: ماجرای مردیث ماران
سه
«ذهن خالق واقعیت است و برای تغییر واقعیت باید ذهن را تغییر داد.»
افلاطون
مربیهای موفقیت زیاد دربارۀ ذهنیت میلیونر (البته الان دیگه میلیاردر) صحبت میکنن. «به خودت باور داشته باش.» «اگر خودت فکر کنی که میتونی پس یعنی میتونی!» و …
چهار
این مورد به مورد سه ربط داره.
«چه فکر کنید میتوانید و چه فکر کنید نمیتوانید، حق با شماست.»
هنری فورد
البته من مشکلی با جملات انگیزشی ندارن و خودم هم بهشون علاقه دارم اما چون بعضیها ازشون استفاده ابزاری میکنن و مردم رو گول میزنن باید باهاشون با احتیاط برخورد کرد.
پنج
«نمیخواهم در آرزوی نوشتن متنی عالی، متنهای خوبی را که میتوانم بنویسم ننویسم.»
شاهین کلانتری
من هم ترجیح میدم به جای چند روز دست دست کردن برای انتشار یک پست چند هزار کلمهای نسبتا خوب، هرروز یک پست (هرچقدر کوتاه و هرچقدر از روی بیدقتی) منتشر کنم. کمالگرایی خیلی جاها ما رو از چیزی که باید بهش برسیم باز میداره.
تو یا یک قهرمان میمیری یا اونقدر زنده میمونی که ببینی خودت شدی آدم بده.
هاروی دنت-شوالیۀ تاریکی
برای این مورد یک نوشته توی ویرگول دارم. 🙂
ممنون از این ایدهت برای نوشتن و بهروز نگه داشتن وبلاگ. 🙂
من هم حتما باید امتحانش کنم.
پیدا کردن «ایده» برای نوشتن واقعا کارِ سختیه. که من هم دارم این رو با پوست و استخون میفهمم؛ اما به نظر میرسه رَوَندش به شکلی هست که اگه بیفتی روی «دورِ نوشتن»، در گذر زمان، به این توانایی دست پیدا میکنی که حتی درموردِ لکهای که روی صفحه نمایش لپتاپ روی مخت هست هم پست منتشر کنی و خودت و مخاطب خوشتون بیاد.
ضمنا مورد شماره ۵ برای منی که در ابتدای مسیر وبلاگنویسی(و انشالله «بلاگر» شدن در آینده) هستم، خیلی بهجا و خوب بود. دمت گرم بابت یادآوریش. 🙂
راستی
لینکی که برای نوشتهت توی ویرگول دادی، برای من خراب بود و کار نکرد متاسفانه؛ ارور ۴۰۴ داد. گفتم در جریان بذارمت.
مخلصم.
اگه دقت کرده باشی خیلی وقته که خودم هم ترکش کردم. باید بعدا یه دور پستهای مربوط به جملات قصار رو شخم بزنم. جملات و بریده های واقعا خوب و مهم رو توی خرده حکمت میخوام جمع کنم.
انشالا که به اون نقطه برسیم. 🙂
آره. نوشته هه رو پاک کلا. من معمولا اعتقادی به پنهان کردن حماقت و اشتباهات و ضعف های گذشته ندارم. اما نوشته های ویرگولم (که اولین نوشته های من بودن) واقعا افتضاح بودن. البته بخش دیگه علت پاک کردنشون خداحافظی با ویرگول بود (البته هنوز کامل بای بای نکردم).