اطلاعات کتاب

نام کتاب: عامه پسند (Pulp)

نویسنده: چارلز بوکفسکی (Charles Bukowski)

سال انتشار: ۱۹۹۴ یا ۱۳۷۳-۱۳۷۴

ناشر (در ایران): چشمه

مترجم: پیمان خاکسار

چاپ اول در ایران: ۱۳۸۸

قیمتِ چاپ بیست و ششم (زمستان ۱۳۹۷): ۲۸۰۰۰ تومان

نمرۀ کتاب (از نظر داستان و …): ۸ از ۱۰

کیفیت چاپ و ترجمۀ نسخۀ چشمه: ۹ از ۱۰

جمعا ۱۷ از ۲۰

داستان

شخصیت اصلی کتاب یعنی نیک بلان (Nick Blane) یک کارگاه خصوصیه. در دهه پنجم یا ششم زندگی‌اش به سر می‌بره. به الکل اعتیاد داره و قمار هم می‌کنه. از همسرش طلاق گرفته. بددهنه و حس شوخ طبعی داره، اما گاهی خشن می‌شه. در شغلش بد نیست اما خوب هم نیست. داستان به صورت اول شخص از زبان نیک نقل می‌شه و یک حالت خاطرات یا یادداشت‌های روزانه داره.

داستان از جایی شروع می‌شه که یک خانم جوان (حالا نه اونقدر جوان) میاد سراغش و بهش یه پرونده می‌ده. ازش می‌خواد تحقیق کنه که شخصی که شبیه سلین (نویسندۀ فرانسوی) به نظر میاد خود سلینه یا نه. اتفاقات داستان طبیعتا حدود سال ۱۹۹۴ باید باشن، اما سلین در سال ۱۹۶۱ درگذشته!

جلوتر که می‌ریم یک مرد نسبتا ثروتمند که با خانمی جوان ازدواج کرده (پدر شِکَری ;)) و به همسر جوانش مشکوک شده از بلان می‌خواد که همسرش رو تحت نظر بگیره تا بفهمه قضیه از چه قراره.

بعدتر یک مرد جوانی که در مرده‌شورخانه کار می‌کنه از نیک بلان می‌خواد که به یک مورد فراطبیعی رسیدگی کنه. این مرد ادعا می‌کنه که یک زن فضایی (!) دنبالشه. منظورم تعقیب نیست، فرض کنید یکی بیاد باهاتون مثل برده‌اش رفتار کنه و همچین دستوراتی بده: «غلت بزن، کفشم رو لیس بزن و …» این دقیقا وضعیتیه که هَل گراورز توش گیر افتاده تازه جینی نیترو (زن فضایی) می‌تونه ذهن بقیه رو هم کنترل کنه.

از نظر زمانی مطمئن نیستم اما همون خانم جوان که اول گفتم (و در داستان اسمش خانم مرگ هست) به بلان یک پروندۀ دیگه هم می‌سپره، پیدا کردن گنجشک قرمز. حالا اینکه گنشجک قرمز چیه من هم دقیق نمی‌دونم. شاید بعدا برم دوباره بخونمش و اینور و اونور مرورهاش رو بخونم و بیام اینجا قضیه رو توضیح بدم.

پایان‌بندی

نیک بلان بین بعضی از این پرونده‌ها یک ارتباطاتی کشف می‌کنه. خلاصه تا آخر داستان موفق می‌شه تمام پروند‌ه‌های محوله رو ببنده.

لذت‌بخش بودن یا نبودن این کتاب به شدت به علایق و سلایق خواننده ربط داره. این داستان پایان خیلی قوی‌ای نداره. شاید هم من نفهمیدش، شاید باید دوباره بخونمش؛ اما منِ امروز که یک بار، دو ماه پیش خوندمش، می‌گم پایان‌بندی جالبی نداشت. اما خوندن این کتاب رو توصیه می‌کنم چون گفت‌وگوهای زیاد و طنز بسیار جالبی داره، البته از جنس سیاهش. می‌شه گفت آدم بیشتر از طول مسیرش لذت می‌بره تا مقصد. اگر چیزای فلسفی دوست دارید، یک جاهایی طنز سیاه با حرف‌های فلسفی درهم آمیختن.

نسخۀ نشر چشمه

در رابطه با نسخه‌ای که من خریدم یعنی چاپ چشمه، تقریبا همه چیزش عالیه. ترجمۀ خوب آقای پیمان خاکسار که نیاز به تعریف نداره. خدا رو شکر تاجای ممکن سانسورش جوریه که می‌شه مفهوم اصلی رو دریافت کرد. یکی از لوکیشن‌های اصلی در این کتاب انواع بارهایی هست که نیک می‌ره (و معمولا هم با مردم به مشکل می‌خوره). و کلی هم ناسزا و چیزای منشوری هست که خوشبختانه آقای خاکسار تاجای ممکن مفاهیم رو رسوندن. اما به طور کلی توصیه می‌کنم اگر زبان انگلیسی‌تون خوبه، نسخۀ اصلی رو بخونید که قشنگ کلمات رو حس کنید.

کیفیت کاغذ و چاپ کتاب هم خیلی خوبه. جنس کاغذش بالکیه (کاغذ بالکی چیست؟ پیوند و پیوند). از اون کاغذهای سبکِ کرم‌رنگ. در حال حاضر یادم نیست که غلط املایی یا مشکل در ترجمه دیده باشم. پس به نظرم بهترین نسخه همین نسخۀ چشمه‌ست.

سخن آخر

حس می‌کنم باید یک روزی یک مطلب مفصل برای این کتاب بنویسم. پیشنهاد می‎‌کنم این نوشتۀ کافه بوک که معرفی و مرور «عامه‌پسند» هست و (حتما) نظر کاربران‌شون رو بخونید.

پ. ن: با اینکه حدس می‌زنم نکتۀ خیلی ملموسی باشه اما می‌گم که تکلیف‌مون معلوم بشه. وقتی من یک فیلم یا کتاب یا سایت یا هرچیز دیگری رو معرفی می‌کنم و یک مرور براش می‌نویسم، معنی‌اش این نیست که من کشفش کردم، معنی‌اش اینه که من اون فیلم یا کتاب رو تازه دیدم یا خوندم یا اصلا تازه هم ندیدم. اما حس کردم که ارزش معرفی رو داره. می‌دونم که مرورهام جالب نیستن. منم نگفتم هستن، به هرحال دارم یاد می‌گیرم.