برای کمنویسها و ننویسهایی مثل من همیشه ننوشتن راحتتر از نوشتن در وبلاگ هست. اشتباه بزرگ من اینه که برای اینجا موضوع اصلی ندارم.
که البته این هم یک دلیل مشخص داره. من هنوز به صورت صد درصدی به مسیر شغلی و تخصصیام مطمئن نیستم. ممکنه دو ماه دیگه کل برنامههایی که توی این یک سال برای آینده ریختم رو بریزم دور و از اول برنامه ریزی کنم.
بگذریم. ما معمولا راه حل مشکلاتمون میدونیم. فقط عمل نمیکنیم.
چرا نمینویسم؟ چون همیشه یک موضوع مشخص برای نوشتن ندارم. اگر یادتون باشه در زمان مدرسه خیلیهامون ترجیح میدادیم برای انشا یا نقاشی موضوع رو معلم انتخاب کنه.
بنابراین اگر بدونم امروزم باید فیلم معرفی کنم یا کتاب، یا از برنامه نویسی بنویسم یا از نوشتن و وبلاگ نویسی؛ اولین بهانهام برای ننوشتن از بین میره. اولین بهانه اینه که نمیدونم از چی بنویسم.
چه راه حلهایی وجود داره؟
- برای خودم یه جور تقویم محتوا داشته باشم و بدونم که این روز هفته باید از این موضوع بنویسم. یا حداکثر برای هرروز دو سه تا گزینه داشته باشم.
- به صورت سریالی پست بنویسم. مثلا مجموعه پستهایی دربارۀ کمالگرایی یا شروع یادگیری برنامه نویسی.
- واقعا دو سه تا فیلد رو انتخاب کنم و تمرکزم رو بذارم روی اونا. البته لازم هم نیست که دست و پای خودم رو ببندم و بگم فقط معرفی فیلم و کتاب یا فقط برنامه نویسی. میشه از قانون هشتاد بیست یا چیزی مشابه پیروی کنم. یعنی هشتاد درصد نوشتههام حول محور یک یا چند موضوع باشن و بقیه مختلف باشن.
وقتی میبینم میدونم باید چیکار کنم اما انجامش نمیدم هم از خودم بدم میاد و هم ناامید میشم. اگر خدا بخواد توی چند روز آینده یه برنامهای میچینم که بدونم چه زمانی از چه چیزی بنویسم. و احتمالا برای اینکه پایبندیام بهش بیشتر بشه اینجا اعلامش میکنم.