من چندروزیه دارم ایلستریتور کار می‌کنم. البته قبلا هم کمی کار کرده بودم. اما به هرحال بیشترش رو یادم رفته بود. برای شروعِ سریع، دورۀ تقریبا یک ساعتۀ آموزش ابزارهای اصلی و کاربردی ایلستریتور دیدم. و فعلا چیزهای ساده مثل بعضی از علائم راهنمایی رانندگی ساده‌تر، همین لوگویی که فعلا بالای سایته و یکی دوتا پروژۀ دیگه کشیدم. البته هنوز خیلی کارم ابتداییه و تقریبا هرکاری می‌کنم کپی از روی طرح‌های دیگرانه.
به هرحال برای هرچیزی یک شروعی وجود داره دیگه.

اینکه تصمیم دارم به هم طراحی گرافیک سیخونک بزنم، چند دلیل داره:

  • توی ایران تک‌مهارتی بودن یکم ریسک داره. بهتره آدم چندتا مهارت بلد باشه. در حالی که توی خارج اللخصوص در علم، دلیل اصلی رشد و پیشرفت مهارت‌های خیلی تخصصی و جزئی بوده (مثلا متخصص مدفوع‌شناسی پرندگان 🙂 ).
  • به طور کلی کارهای گرافیکی و طراحی برای من همیشه جذابیت داشتن.
  • کسی که وبلاگ داره تقریبا لازم داره که کمی کار با نرم افزارهای گرافیکی رو بلد باشه تا بتونه برای وبلاگش تصاویر بهتری تهیه کنه (یا حتی خودش محتوای تصویری رو طراحی کنه).
  • برای طراحی سایت (فرانت اند) تقریبا ضروریه که کار کردن با نرم افزارهای گرافیکی رو بلد باشیم.
  • شرکت‌های ایرانی موقع استخدام معمولا متخصص فلان چیز نمی‌خوان، آچار فرانسه می‌خوان.

بنابراین من هنوزم از شاخۀ طراحی وب کامل نپریدم روی شاخۀ گرافیک. بلکه سعی دارم بین‌شون باشم. شاید هم یه روزی طراح UI (رابط کاربری) بشم. با اینکه اینجوری شاید کمتر تمرکزم لیزری باشه اما به هرحال فعلا این مسیر رو در نظر دارم. البته برنامه‌هام تمام چیزی که اینجا گفتم نیستن.

به هرحال آیندۀ همۀ ما غیرقابل پیشبینیه. بیشترمون وقتی بچه بودیم می‌خواستیم دکتر و مهندس و فضانورد بشیم. منم می‌خواستم پلیس بشم (ممکنه توی یه دنیای موازی من وارد ارتش یا پلیس شده باشم). رودخونه‌ها در طول زمان مسیرشون تغییر می‌کنه. اهداف و آرزوهای ما هم گاهی اوقات تغییر می‌کنن. گاهی مقصد یکسان می‌مونه و فقط مسیر جدیدی رو در پیش می‌گیریم و گاهی هم کلا مقصد و مسیر همگی تغییر می‌کنن.