نمیدونم چون میدونستم حرف زیادی ندارم اومدم توی ویرایشگر متن خود وردپرس شروع به نوشتن کردم یا اینکه چون از روی تنبلی اومدم اینجا دیگه از یه حدی بیشتر نمیتونم بنویسم.
به هرحال فقط اومدم که نذارم اینجا خاک بخوره. امروز هم یکم طراحی وب کار کردم. مخصوصا چیدمان عناصر در صفحه (با CSS Grid). با اینکه چندتا نرم افزار گرافیکی خوب هست که دلم میخواد برم سراغشون و باهاشون کار کنم و یکی دوتا زبان برنامه نویسی هست که خیلی اشتیاق دارم بهشون سیخونک بزنم، دارم خودم رو کنترل میکنم و فعلا میخوام روی فرانت اند متمرکز (و احیانا عمیق) بشم.
قبلا هم گفتم شروع یادگیری یک چیز جدید (مخصوصا تکنولوژیهای برنامه نویسی و نرم افزار) خیلی لذت بخشه. تقریبا همه شون اولش شیرینان. یکم که میخوای تخصصی و کاربردی یاد بگیری که بتونی واقعا یه کاری بکنی باهاش میبینی چقدر سخته. سادهترین مثالش همین HTML و CSS. یاد گرفتن پایۀ این دو خیلی خیلی راحته و توی یک روز میتونید با دانش اولیه یه جور پروژه ساده اما کاملا مشابه سایتهای واقعی بسازید. اما کافیه نیت کنید که من میخوام سایت واقعی بسازم. میبینی اگه بخوای سایت واقعی داشته باشی علاوه بر تسلط کامل بر این دو تکنولوژی فرانت اند، حتما حتما باید یک زبان سمت سرور (PHP یا ASP.NET یا غیره) هم یاد بگیری. مگه اینکه همتیمیای داشته باشی که اینکاره باشه.
یا همین پایتون که هرسایت آموزشیای میرید یا هرکسی که معرفیش میکنه حتما به عنوان یکی از خصوصیتهای جذابش به سادگی و آسانی سینتکس و غیرهش اشاره میکنه. اما برای رسیدن به تخصص کافی برای کسب درآمد از پایتون باید حداقل سه چهار ماه روزی چندین ساعت وقت بذارید.
من قبلا فکر میکردم از برنامه نویسی خوشم میاد. حتی با توجه به حرف مارک منسون که گفته بود:
«برید دنبال چیزی که مشکلات و سختیهاش رو دوست دارید.»
فکر میکردم به سختیهای برنامه نویسی هم علاقه دارم. مثل سردرد و چشمدرد گاه و بیگاه به خاطر تماشای بیش از حد اسکرینها، جاهایی که کد برنامه همه چیزش درسته اما هرکاری میکنی خروجی درست در نمیاد.
مخصوصا این دومی واقعا آدم رو میکشه. البته قطعا یه حرفهای بیاد خیلی سریع اشکال کار رو میگه. حتی خودم هم خیلی وقت و انرژی بذارم میتونم حلش کنم. اما وقتی یه پروژه چند ساعتۀ تکراری رو در عرض دو روز چهار بار میزنم و هردفعه با هزار امید و آرزو دکمۀ RUN رو میزنم دیگه کلا نابود میشم و حالم از اون پروژه و اون زبان برنامه نویسی و اون ادیتور یا IDE به هم میخوره.
از طرفی هم اعتراف میکنم حل کردن یه مشکل رو مخی که گاها به خاطر یک خط اضافی یا نبود یه کلمه به وجود میاد واقعا لذت بخشه. آدم حس میکنه دیگه شده بیل گیتس. 😁
یکی دوبار هم پیش اومده که با عبارتهای خیلی دقیق توصیفی توی اینترنت دنبال جواب گشتم اما چیزی دستگیرم نشده و بعدا توی مطالعه درباره یک چیز مربوط طرف خیلی ریز به مشکل من اشاره کرده.
مثلا: وقتی داشتم از روی یه دورۀ ویدئویی قالب وردپرسی درست میکردم، کل پروژه روی لوکال هاست بود. ادیتهایی که روی فایلهای php انجام میدادم با ریلود صفحه ظاهر میشدن اما هرکاری توی فایل استایل (css) میکردم اجرا نمیشد روی سایت (داخل لوکال هاست). بعد میرفتم توی Inspect Element و اینا میدیدم دوتا نسخه فایل استایل روی صفحه در حال اجرا هستن. و مرورگر اولویت اعمال شدن رو داده به قدیمیه.
یکی دو شب درگیر بودم که فهمیدم وقتی کامپیوتر رو خاموش میکنم و فردا روشن میکنم درست میشه و فایل استایلی که تغییرات ثانویه روش انجام شده داره اعمال میشه روی سایت. جالبه با ری استارت کامپیوتر و برنامه سرور مجازی (XAMPP) مشکل حل نمیشد. مشکل از مرورگر بود. در واقع فایل استایل اولیه توی حافظه کش کروم ذخیره شده بود و مدام اون رو اعمال میکرد. خلاصه اینکه راه حل سادهاش رو بعدا یه جایی به طور اتفاقی پیدا کردم. به جای Ctrl+R که ریلود خالیه Ctrl+Shift+R رو باید میزدم که هارد ریلوده و کش ذخیره شده رو پاک میکنه و از اول دانلودش میکنه. خلاصه اگه دیدین یه سایتی خیلی داغون بالا میاد شاید بد نباشه یه بارم هارد ریلودش کنید شاید درست شد.
احتمالا دیده باشید که سایت بالا میاد اما پس زمینه سفیده و همۀ محتوا و مطالب عین دسته بیل ستونی روی صفحه، نمایش داده میشن. فکر کنم به دلیل لود نشدن CSS سایته باشه پس شاید با هارد ریلود درست بشه.

دسته بیل مذبور
دکمههای ریلود و هارد ریلود:
Reload: Ctrl + R یا F5
Hard Reload: Ctrl + Shift + R یا Shift + F5
جالبه. از حرف زدن درباره سختی حرفه ای شدن در برنامه نویسی رسیدم به راه حل برای رفع مشکل.
پست های خوب توی وب زیاده. خیلی زیاده. حداکثر دو سه روز آینده یه گلچین دیگه از نوشتههای مفید و جذاب منتشر شده در وب رو به اشتراک میذارم.
مدتی هست که هر از چند گاهی میام و به وبت سر میزنم.
پستای جالبی داره
با این حرفتم که پایه html یادگیریش سادهس موافقم، با یه ساعت تو نت چرخ زدن الان میتونم یه قالب احمقانه برای وبلاگای بلاگفا بسازم؛ اما خب من علاقه ای به یادگیری بیش از حد ندارم، تجربه همه چی رو حل میکنه، انقدر با این کدا ور میرم که یادش بگیرم.
پستای بیشتری بذار، کوتاهم شدن شدن، مهم اینه که مدام بر روز شه وبت.
در مورد این پستت یه پست توی وبلاگم مینویسم.
سلام
ممنونم بابت نظر دلگرم کننده ات.
درسته. اگه نخوای به عنوان یک حرفه برنامه نویسی کنی زمان مهم نیست و قطعا هم نیازی به یادگیری بیش از حد نیست. مثلا منم الان کار با اکسل و اکسس رو در حد خیلی ابتدایی بلدم ولی چون تا حالا لازمم نشده و اگه در آینده نشه هیچ وقت نمیرم الکی توش حرفه ای بشم.
توام مثل من پیرو مکتب کلانتریسم هستی. 🙂
دوست دارم هرروز یه پست هرچند ساده و کوتاه منتشر کنم ولی نمیدونم اهمالکاری و تنبلیه که جلوم رو میگیره یا هنوز با تمام وجود این حرف که «باید زیاد بنویسی که بتونی خوب بنویسی» رو قبول نکردم.
میدونم گفتی تجربه همه چیز رو حل میکنه و علاقه ای به یادگیری بیش از اندازه نداری اما با اینحال به این لینک ها یه نگاهی بندازی بد نیست:
http://www.navidsh.ir/learning-programming-resouces/
https://git.ir/udemy-bootstrap-to-wordpress-build-custom-responsive-themes/
منتظر پستت هستم.