­توی این چند وقته واقعا گند زدم. بیشتر وقتم به بازی و لذت­های زودگذر و به دردنخور گذشت. کتاب کمتر خوندم، کمتر نوشتم، پستی منتشر نکردم و خیلی کم برنامه نویسی کردم. ساعت خوابم هم که به هم ریخته. حس می­کنم بازنده­ام. به اون عدۀ خیلی کمی که تا الان از این زمان بی­نهایت در قرنطینه استفادۀ درست کردن باختم. دلم می­خواست من جزئی از همون برنده­ها بودم.

حتی خوندن بهترین کتاب (خرده عادت­ها از جیمز کلیر، نشر میلکان) در زمینۀ عادت­ها هم بهم کمکی نکرد (یا خودم نخواستم که بهم کمک کنه) که از شر عادت­های بد خلاص بشم و عادت­های خوب بسازم.

بدتر از همه این بوده که دیگه دوستی هم برام باقی نمونده. مطمئن نیستم که دوست­های بدی داشتم یا خودم باعث از دست دادنشون شدم. اما هرچی که هست واقعا داره من رو ذره ذره می­خوره.

می­دونم این چسناله­ها برای اینه که تنبلی و اهمال کاری و هزارتا چیز دیگه که تقصیر خودم هستن رو توجیه کنم. اما مهم نیست. شاید اینجوری خالی بشم.

تازه خبرهای بد برای من تمومی ندارن. چند وقت پیش که ویندوز عوض کردم یهو دیدم تنظیمات سایت به هم ریخته. خوشبختانه محتوایی از بین نرفته ولی تقریبا همۀ تنظیمات و شخصی سازی­هایی که در ظاهر سایت اعمال کرده بودم به هم ریختن. نکتۀ اصلی اینجاست که توی پنل مدیریت اون بخشی که باهاش تنظیمات ظاهری (مثل رنگ پس زمینه و دکمه­ها و لینک­ها و …) رو انجام داده بودم پیدا نمی­کنم.

تنها امیدم اینه که فقط این یکی دو ماه رو باخته باشم و بازندۀ همیشگی نشم.

جالب اینه که الان می­دونم چه کارهای فوق العاده مفید و سازنده­ای باید انجام بدم، از نظر تئوری و کمی تجربی هم می­دونم چطوری باید از شر عادت­های بد خلاص بشم و عادت­های خوب به وجود بیارم. اما این­ها رو فقط می­دونم و بعضی­هاشون رو هم برای مدت کوتاهی عملی کردم.

حداقل ایکاش می­تونستم بدون عذاب وجدان کارهای لذت­بخش و مزخرف رو انجام بدم. بازی می­کردم، توی اینستاگرام و تلگرام می­چرخیدم، فیلم و سریال می­دیدم. ولی نمی­شه. مدام این که زندگی و عمرم داره هدر می­ره توی مغزمه. می­دونم بازم چسناله و ادا به نظر میاد ولی اگه نمی­دونستم راحت­تر زندگی می­کردم. و البته احتمالا بی­کیفیت­تر.

الان حتی ورد و وردپرس هم باهام همکاری نمیکنن و نیم فاصله کار نمیکنه. واقعا حس میکنم داره از آسمون روی سرم بادمجون میباره. گاهی اوقات این جور نشدن تنظیمات سایت و دردسرهاش آدمو تحریک میکنه بره سراغ ویرگول یا یه پلتفرم وبلاگی و خودشو راحت کنه.