دسته‌بندی خاصی به نظرم نمی‌رسد و این نوشته‌ها را فقط به دو دسته انگلیسی و فارسی تفکیک می‌کنم.

فارسی

لغت‌نامه‌ای برای عاشقان کتاب و کلمه

در این پست خانم طاهره شفیعی تعداد زیادی کلمۀ انگلیسی کمتر شناخته‌شده و خوش‌آب‌ورنگ مربوط به «کتاب» و «کتاب‌خوانی» و «خوره‌های کتاب» را معرفی کرده‌اند.

۳۳ راهکار برای غلبه بر اهمال‌کاری و درمان تنبلی

خانم ناهید عبدی زحمت زیادی کشیده و برای تنبل‌هایی مثل من پست جامع و مانعی برای مبارزه با تنبلی نوشته‌اند.

با رعایت این ۵ اصل در انتخاب موضوع برای تولید محتوا در نمی‌مانید!

آقای مرتضی رضائی در این پست ما را برای راحت‌تر نوشتن و برداشتن موانع تولید محتوا و ایده‌یابی راهنمایی کرده‌اند.

توصیه ست گادین به خودش در بیست‌ودوسالگی

آقای حسین قربانی در این پست توصیۀ ست گادین به خودِ جوان‌ترش و شاید چیزی که او دوست داشت خودِ جوانش می‌دانست را آورده‌اند.

«بدون رنج کشیدن، واقعا مسیری وجود ندارد که ارزش رفتن داشته باشد.»

چیزی که می‌خواهم بگویم را مطمئن نیستم از کجا شنیده‌ام، شاید از چندجا.

«چیزی که به دست آوردنش سخت نیست، ارزش به دست آوردن و تلاش را ندارد.»

۱۲ موضوع برای بیست‌سالگی به بعد | ترمزهایی در مورد علاقه، شغل، روابط، قمار و چیزهای بیشتر

خانم سحر شاکر در این پست از تجربیات‌شان نوشته‌اند. برای معرفی، این بریده را از مقدمه نوشته می‌آورم:

«این نوشته طولانی را هم اگر می‌خوانید به چشم یک دوست صمیمی بخوانید. تجربیات، فهمیده‌ها و خوانده‌هایم تا اینجای کار است. نه به عنوان یک معلم نه یک نصیحت‌کننده. صرفا یک دوست.»

ما میانگینی از اطرافیانیم، اطرافیانی که لزوما حضور فیزیکی ندارند

خانم شاکر در این پست از اصل ساده و مغفول «هر فرد برابر است با میانگین اطرافیانش» نوشته‌اند.

هدف زندگی زندگی بی‌هدف

آقای علی سخاوتی در این پست حرفی می‌زنند که شاید در نگاه اول نامعقول یا اشتباه به نظر برسد.

«نه داشتن هدف خوب است و نه هدفگذاری.»

برای فهمیدن استدلال و منطق پشت این جمله مطلب اصلی را بخوانید. 🙂

خاطرات و عکس‌های روسیه

خانم زهرا محقق طوسی در این پست خاطرات و عکس‌های سفرشان به روسیه را به اشتراک گذاشتند. خواندن این خاطرات و تماشای عکس‌ها برای من شیرین و دلچسب بود.

۱۵ توصیه برای تا بیست سالگی از پاتریک کالیسون

آقای محمد مهدی شفیعی در این نوشته ۱۵ توصیه از آقای پاتریک کالیسون (بنیانگذار جوان و موفق استارت‌آپ Stripe) را آورده‌اند که خواندن‌شان را به شدت توصیه می‌کنم. تمام توصیه‌ها ارزشمند و مفید هستند اما این مورد که در پست اشتباهات من تا ۱۸ سالگی هم آورده بودمش، برای من راهگشا بود:

«درمورد ارزشمند بودن چیزهایی که در آن‌ها عمیق می‌شوید زیاد استرس نداشته باشید… اما ارزشمند بودن یا نبودن آن‌ها را نادیده هم نگیرید. این ( ارزشمندی) باید یک فاکتور برای ارزیابی باشد اما نه به تنهایی.»

اگر به خواندن متن اصلی در سایت شخصی آقای پاتریک کالیسون علاقه‌مند هستید، می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

۱۵ مغالطه که همیشه در بحث‌ها می‌شنویم و نحوه‌ی شناسایی آن‌ها با مثال

در این پست به صورت خلاصه ۱۵ + ۲ مغالطه که بیشتر می‌شنویم معرفی شده‌اند. بحث تفکر نقادانه و مغالطه‌ها جزء موضوعاتی است که خیلی دوست دارم بیشتر یاد بگیرم. و قطعا در آینده به صورت متمرکز برایشان وقت می‌گذارم.

انگلیسی

هفت پرسش عجیب که به شما کمک می‌کنند هدف زندگی‌تان را پیدا کنید

سلطان قلب‌ها، مارک منسون، نیازی به معرفی من ندارد. 🙂

او در این پست ما را برای پیدا کردن هدف زندگی راهنمایی می‌کند. اما با سوالاتی کاملا غیرعادی و متفاوت. مارک منسون تنها نویسندۀ خودیاری است که به نظر من واقع‌بینی و منطق در حرف‌هایش وجود دارد.

مرض بیشتر

باز هم حرف درستی که شاید در نگاه اول اشتباه به نظر برسد. اما مارک منسون در این نوشته به ما ثابت می‌کند که «بیشتر» خواستن و به دنبال «بیشتر» بودن در بسیاری از مواقع موجب باختن و از دست دادن «بیشتر» می‌شود و نه موفقیت و ثروت و شادی و رضایت بیشتر.

چیزهایی که آرزو می‌کردید می‌دانستید

آقای پُل گراهام هم بین برنامه‌نویس‌ها و افراد پیگیر حوزه استارت‌آپ نسبتا شناخته شده هستند. آقای پل گراهام شرکت‌ Y Combinator و سایت HackerNews را راه‌اندازی کرده‌اند. در این پست، متن سخنرانی که قرار بوده برای دبیرستانی‌ها ایراد کنند را نوشته‌اند. خواندن این نوشته را به تمام نوجوان‌ها و حتی تمام انسان‌های زنده (!) توصیه می‌کنم.

در این نوشته از پیدا کردن علاقه و بیکار نماندن و کار و تحصیل صحبت‌ کرده‌اند.

مهم‌ترین چیزی که ذهن‌تان را مشغول کرده‌است

در این پست آقای پل گراهام دربارۀ این صحبت می‌کنند که باید به افکار و ایده‌هایی که معمولا ذهن‌مان به صورت ناخودآگاه درگیرشان توجه کنیم.

برای این که بفهمید واقعا چه موضوعی ذهن‌تان را به خود مشغول کرده و دغدغۀ اصلی‌تان است، کافی است به حمام بروید و ببینید که هنگام دوش گرفتن، چه افکاری مدام در ذهن‌تان نقش می‌بندند.

پروژه‌ای از آن خود

آقای پل گراهام در این پست از لذت و فواید کار کردن بر روی پروژه‌های شخصی صحبت می‌کنند.

ترس اکتشافی من (به خاطر ضعفم در ترجمه اصل عنوان را می‌آورم: My Fear Heuristic)

Lsusr یک مرد جوان آمریکایی متمایز و خاص است که نمی‌دانم چطور با او و وبلاگش آشنا شدم. می‌توانید وبلاگ شخصی یا حسابش در سایت LessWrong را دنبال کنید. جالب این که بعدا کشف کردم شباهت‌های زیادی با یکی از دوستانم دارد.

او در این نوشته از تجربه‌اش تصمیم‌گیری می‌گوید. یک بریده از حرف‌هایش را اینجا می‌آورم:

«هرگاه نمی‌دانستم باید چکار کنم، گزینه‌ای که واضحا احمقانه نبود و من را بیشتر از باقی گزینه‌ها می‌ترساند انتخاب می‌کردم.»

یاد حرف‌های استاد محمدرضا شعبانعلی افتادم که یک جایی گفته بودند که همیشه در زندگی مسیرهای سخت‌تر را انتخاب کرده‌اند و اتفاقا از نتیجه هم راضی بوده‌اند. Lsusr هم در ادامۀ نوشته‌اش نظرش را نسبت به این روش تصمیم‌گیری و نتایج آن می‌گوید.

۱۰۰ نکته برای داشتن زندگی بهتر

عزیز نادیدۀ دیگری در سایت LessWrong هم مطلب جالبی منتشر کرده است که عنوانش گویای محتویات آن است.

چندتا از نکاتش که برای من خیلی جالب بود را می‌آورم:

«”چاقو خوبه کجاست؟” اگر همیشه دنبال ایکس خوبه هستید و از آن استفاده می‌کنید، ایکس‌های دیگر را دور بریزید.»

«تشخیص سوگیری در دیگران (و دیدگاه و طرز فکرشان) آسان است. تشخیص سوگیری در خودتان سخت است اما بازده و سود خیلی بیشتری برای‌تان دارد.»

«حس و حال انسان و تندرستی‌اش به شدت تحت تاثیر چیزهای ساده است: ورزش و نرمش، خواب خوب، نور و روشنایی و بودن در طبیعت.»

«چیزهای بد به شکلی چشم‌گیر رخ می‌دهند (مثل همه‌گیری ویروس کرونا). چیزهای خوب زیرپوستی و آرام‌آرام رخ می‌دهند و معمولا در میان اخبار ظاهر نمی‌شوند. تلاش کنید که پیگیر اتفاقات خوب و تقریبا نادیدنی باشید تا از دید نادرست و تاریک نسبت به دنیا دور بمانید.»

شما تنها به اندازۀ بدترین روزتان خوب هستید

دربارۀ وبلاگ Farnam Street اطلاعات خاصی ندارم که ارائه کنم. وبلاگ خوبی است و ارزش پیگیری دارد.

همۀ ما شنیده‌ایم که باید آدم‌ها را در مسافرت شناخت. یا این را هم شاید شنیده باشید که می‌گویند زن را باید در فقر شناخت و شوهر را در ثروت. اصل حرف این است که همه می‌توانند وقتی همه چیز دارد خوب پیش می‌رود و گل‌وبلبل است عملکرد خوبی در زندگی یا کار داشته باشند. هنر واقعی شما در زمانۀ سختی و اتفاقات نامطلوب است که نمایان می‌شود.

خطاهای متداول در احتمالات که می‌توانیم ازشان دوری کنیم

این پست بود که کتاب جذاب «آمار برهنه» یا Naked Statistics را به من معرفی کرد. از خواندن کتاب لذت زیادی بردم. دلم می‌‌خواهد کاری بیش از نوشتن پست معرفی دربارۀ این کتاب انجام دهم. متاسفانه ترجمۀ فارسی هم ندارد. همیشه در مشکلات و کمبودهاست که فرصت نمایان می‌شود، شاید من ناتوان از ترجمه بتوانم این کتاب را ترجمه کنم!

بگذریم. در این پست چند مورد از خطاها یا اشتباهات متداول در بحث آمار و احتمال (از کتاب آمار برهنه) آورده شده است. مثلا:

«تصور کردن این که رخدادها مستقل از هم هستند در زمانی که این‌طور نیست.»

«درک این که گاهی تجمعات خوشه‌ای بی‌دلیل رخ می‌دهند (مثلا ممکن است مردم یک منطقه نرخ نسبتا بالایی در ابتلا به یک بیماری خاص مثل سرطان داشته باشند اما قضیه ربطی به خوراک و آب آشامیدنی، آب و هوا و جغرافیا نداشته باشد.)»

پی نوشت

این حرف‌ کمی تکراری به نظر می‌رسد. شاید در گلچین‌های قبلی نوشته باشمش. اما دلم می‌خواهد سعی کنم مطالبی که معرفی می‌کنم از نظر موضوعی مربوط باشند. مثلا تعدادی مطلب در باب هدفگذاری و برنامه‌ریزی یا یادگیری را با هم در یک پست معرفی کنم.