من سواد سیاسی ندارم. اما مطالبی توی این چند روز خوندم و دیدم که کمکم دارن من رو هم به فکر میندازن که قراره شاهد سقوط یک امپراطوری باشیم.
الزاما هر سقوطی مثل سقوط امپراطوری هخامنشیان و دیگر امپراطوریهای باستانی همراه با نابودی و فروپاشی سرزمین و قتل و غارت نیست.
وقتی انگلیس از آقای جهان (یا بانوی جهان) در قرون ۱۵-۱۹ رسید به یه کشورِ گوشه اروپا که درگیر جدایی از اتحادیهش شده – در حالی که بهشون نیاز داره – و دیگه اون عظمت گذشته رو نداره یعنی سقوط کرده. انگلستان هرچند خاموش و آهسته اما به هرحال پسرفت بزرگی کرد.
حالا من هم مدام از افرادی با گرایشهای مختلف چیزهایی میخونم و میشنوم که حاکی از افول آمریکای جهانخوار هست. همونطور که گفتم افول یا سقوط حتما پر سر و صدا نیست. همین که آمریکا کلا از همه کشورهای دنیا بکشه بیرون (نیروهای نظامیش رو) و درگیر مسائل داخلی بشه – و احیانا به چند کشور جدا تجزیه بشه – به نظر من دوران امپراطوری آمریکا به سر میرسه.
کمی هم ناراحتکننده ست. هرچند از نظر سیاسی و تاریخی آمریکا با ملت ما زیاد مهربون نبوده اما به دو دلیل من کمی هم بهش علاقه دارم.
- بسیاری از پیشرفتهای علمی و فناورانهای که ما امروز بهشون مدیون هستیم و زندگیمون بر پایه اونهاست، در آمریکا به وجود آمدن. از برق و رایانه گرفته تا پیشرفتهای صنعتی و پزشکی و …
- وقتی داری توی جهنم زندگی میکنی، دونستن این که یه بهشتی هم وجود داره – هرچند تو ازش محرومی – یکم باعث آرامش میشه و بهت امید میده. چون میفهمی که توی این جهان امکانش هست که زندگی از اینی که تو داری راحتتر و شادتر باشه.
مورد اول با ما میمونه. یادگاری دوران اوج آمریکا برای ما همین ویندوز و پردازنده اینتل و محصولات شرکت ادوبی و بازیهای کامپیوتری دوست داشتنی و فیلمها و سریالهای خوش ساخت، خواهد بود. البته اینها خاطرات خوش هستن و بدها رو خودتون میتونید به یاد بیارید.
مورد دوم از جنس امیده. و امید معمولا بالاخره از بین میره. حالا ممکنه من الان بگم بابا حداقل کشورهایی مثل نروژ و سوئد ثابت کردن ما انسانها میتونیم مثل آدم کنار هم زندگی کنیم. ما که از فردا خبر نداریم و از زیرِ پوست کشورهای دوست داشتنی اسکاندیناوی هم خبر نداریم. شاید اونها هم یه روزی ثابت کردن کلا زندگی راحت و شاد روی زمین برای انسان امکانپذیر نیست.
من آرزوی بدبختی برای هیچ کسی ندارم. حتی اون نوجوونهای آمریکایی که دارن با زندگی حال میکنن. و قصد هم ندارم این بحث افول آمریکا رو اثبات کنم. فقط یه چیزایی خوندم و شنیدم و این چیزها با عقل من جور در اومدن.
منابع و دلایل
و اشارات مختلف در هایلایتهای پیج محمدعلی جنتخواه
و اشارات پراکنده به ناممکن بودن تک ابرقدرت در آینده و قدرت گرفتن رقیبان آمریکا و عقب نشینی آمریکا در کتاب «علیه امپریالیسم و ضد دیکتاتوری – بازگشت به مبارزۀ طبقاتی و شکستن حلقۀ شکننده» (توی گوگل هم سرچ کنید پیدا میشه)
یه منبع دیگه هم هست که خیلی گسترده و در عین حال غیرمستقیم نشانههایی رو مطرح کرده که فعلا ترجیح میدم ازش صحبت نکنم. وقتی ازش مطمئن شدم اینجا معرفیش میکنم. (همین مورد بالایی که در آپدیت آخر اضافه کردم)
پی نوشت یک
در ضمن منبع اول به شدت جهتدار هست ولی به هرحال نکات درستی رو مطرح کرده. بقیه موارد هم جهت دارن. نگارنده این متن هم به شکل واضحی سوگیری داره. اطلاعات رو بخونید و خودتون تصمیم بگیرید که نتیجهگیریها رو باور کنید یا نه.
پی نوشت دو
باز هم تاکید میکنم. زوال برای آمریکا به معنی هست و نیست شدن و حسینیه شدن کاخ سفید و مسلمون شدن و نماز خوندن جنیفر لوپز نیست. برای آمریکایی که یه زمانی ابرقدرت بیچون و چرا بود، همین که دستش از سرزمینهای دیگه کوتاه بشه و مشغول خودش و حداکثر همسایههاش بشه یعنی افول.