نمی‌دونم شاید این چیز خیلی پیش‌پا افتاده‌ای باشه، اما برای من درس ارزشمندی بوده.

به تاثیر تصمیمات به ظاهر کوچک در زندگی‌تون نگاه کردید؟

مثلا احمد، در تابستون ۱۵ سالگی‌اش دو انتخاب داشت، شنا یا کشتی. احمد چون سرمایی بود، و ترجیح می‌داد بتونه توی دعوا از خودش دفاع کنه، تصمیم گرفت، کشتی‌گیر بشه یا حداقل کشتی‌ رو یاد بگیره.

دو سال بعد که احمد و خانواده‌اش رفته بودن شمال، کنار آب داشتن با پدر و برادر کوچک‌ترش، جواد آب‌بازی می‌کردن. یک آن پدر و احمد می‌بینن که جواد نیست. با نگرانی به سمت دریا نگاه می‌کنن، توی فاصلۀ دور یه چیزی تشخیص دادن، هیچ‌کدوم شناگر خوبی نبودن، تا با یه قایق برسن، به جایی که جواد بوده، می‌بینن که کودک بی‌چاره، خفه شده.

از خودم بدم میاد که در عالم خیال یک کودک رو به کام مرگ کشوندم، اما خواستم اهمیت انتخاب‌ها رو نشون بدم. شاید اگر احمد دو سال قبل، به جای کشتی، ‌می‌رفت شنا یاد می‌گرفت و در طی دو سال احتمالا شناگر قابلی می‌شد، احتمالا می‌تونست جون برادر کوچکش رو نجات بده. البته قطعا هزاران احتمال وجود داره، اما در اون خط زمانی، شانس نجات جواد بیشتر می‌بود.

مثال‌های زیادی هست، مثلا این که بسته یا باز بودن کمربند ایمنی، در کاهش آسیب حاصل از تصادفات رانندگی چقدر موثره.

خیلی از افراد کتاب‌خون که من می‌شناسم، با یک کتاب تغییرات زیادی در زندگی‌شون به وجود اومده.

شاهین کلانتری:

«اگر فقط و فقط بخواهم یک عادت کلیدی نویسندگیِ را به کسی معرفی کنم، نوشتن صفحات صبحگاهی است. کاری که نقش زیادی در رشد شخصی و افزایش مهارت نگارشی من داشته است.»

توی این پست ایشون گفتن که با این روش از طریق کتاب «راه هنرمند» از جولیا کامرون آشنا شدن.

یا اصلا خود من یک نمونۀ بارز از تصمیمات به ظاهر کوچک اما موثر هستم.

زمستون سال ۹۷، از سر بیکاری توی تلگرام سرچ کردم: نویسندگی. توی کانال شاهین عزیز و یکی دوتا کانال دیگه عضو شدم. تا حدود خرداد یا اردیبهشت ۹۸ گاهی کانال مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری رو چک می‌کردم. کم‌کم شروع کردم به خوندن وبلاگش، بعد خودم یه اکانت توی ویرگول ساختم، البته توی اون خیلی پست نذاشتم. در طول این ۴-۵ ماه، سه تا پست گذاشتم. آدم قدر چیزای ارزون یا رایگان رو نمی‌دونه. در همین اثنا کم‌کم تمرین‌های آزادنویسی و غیره انجام دادم. از اواخر مرداد که استاد عزیزم (شاهین کلانتری) بهم توصیۀ جدی کرد که سایت بزنم، افتادم دنبال کارهای سایت.

جست‌وجوهای من در گوگل در طول هفتۀ پایانی مرداد و اوایل شهریور:

هاست و دامنه چیست؟ | چگونه سایت راه بیندازیم؟ | بهترین شرکت هاستینگ کدام است؟ | هاست ایران یا آلمان؟ | قیمت دامنه‌ها؟ | قالب وردپرسی وبلاگی | ساخت رایگان سایت | قالب وردپرسی رایگان

البته در رابطه با مراحل مربوط به راه‌اندازی سایت در این پست قبلا توضیح دادم: نکاتی درباره راه‌اندازی سایت شخصی

بگذریم. خلاصه یک سرچ ساده در تلگرام باعث شد من یک سایت بزنم و باعث شد برنامه‌های من برای آینده شغلی و تحصیلی تا حد زیادی تغییر کنه.

احتمالا اون قضیۀ «حتی اگر یک نفر به من لبخند بزند، از پل نخواهم پرید.» رو شنیدید. هرچند من با مرکز کنترل بیرونی و این مسخره‌بازی‌ها که به درد اینستاگرام می‌خورن اصلا موافق نیستم، ولی اقدامات کوچک واقعا می‌تونن، مسئلۀ مرگ و زندگی باشن.

مثلا ممکنه یک کلمۀ خاص در جملات یک پلیس که سعی در آروم کردن یک تروریست داره و اون تروریست چاشنی بمب دستشه، ممکنه باعث بشه طرف خیلی عصبانی بشه و بمب رو منفجر کنه یا حتی برعکس، یک احساساتی بهش دست بده که از کارش منصرف بشه.

البته تصمیمات یا اقدامات کوچک یک جای دیگه هم موثر هستن. من از اوایل خرداد ۹۸، در سایت دولینگو به طور میانگین روزی ۵ دقیقه اسپانیایی یاد گرفتم، هرچند دقیقا هرروز نبوده اما شاید ۴۰-۵۰ روز تقریبا متوالی بوده باشه و من الان یکم اسپانیایی بلدم. به خودم فشاری هم نیاوردم. فقط با تکرار و تمرین (تقریبا) مستمر بدون تلاش زیاد تا حدی زبان اسپانیایی یاد گرفتم.

بنابراین می‌تونیم، از امروز تصمیم بگیریم که اقدامات کوچک و موثری رو در برنامۀ روزانه‌مون قرار بدیم. البته این بحث عادت‌های ریز در کتاب «اثر مرکب» و احتمالا «ریزعادت‌ها» مطرح شده.