یک – جدیت
سایت چه تجاری و چه شخصی جدیتر گرفته میشه. برای صاحب سایت: چون هزینه کرده و برای مشتری یا مخاطب: چون به نظر میاد کسی که به خودش زحمت داده و هزینه کرده تا سایت راه بندازه. البته میشناسم کسانی که ویرگول و یا صفحاتشون توی پلتفرمهای وبلاگی رو جدی گرفتن، اما تعدادشون واقعا اندکه.
به علاوه اگر سایتتون مربوط به کسب و کار باشه یا تجاری باشه، اعتمادسازی راحتتر انجام میشه. چندین راه برای اعتبارسنجی یک سایت وجود داره؛ اما برای پیجها و کانالها نه. پلتفرمهای وبلاگی هم که اساسا برای اهداف تجاری ساخته نشدن (منظورم اینه که قرار نبوده، کسی توشون کسب و کار تبلیغ کنه یا …)، البته این نظر من هست و ممکنه کاملا اشتباه باشه.
دو – حس مالکیت
حسی که من به این سایت دارم اصلا با حسی که به صفحهام در ویرگول داشتم (و دارم – امیدوارم بتونم کمکم فعالیتم رو اونجا هم ادامه بدم)، قابل مقایسه نیست. اینجا دیگه به معنای واقعی کلمه مال خود خودمه. اگر سایت شخصی خونۀ آدم باشه، شاید بشه گفت پلتفرمهای وبلاگی مثل یک مسافر خونهان. حتی اگر از ما کرایه نگیرن.
سه – تسلط
ما توی سایت تقریبا به همه چیز تسلط داریم و میتونیم هرچیزی رو تغییر بدیم. به علاوه، شاهین کلانتری عزیز بارها گفته که داشتن کانال تلگرام یا صفحۀ اینستاگرام مثل این میمونه که بری توی قصر یکی دیگه چادر بزنی. اما سایت قصر خودمونه. بعدشم یکهو دیدی اینستاگرام هم فردا فیلتر شد، یا اصلا هر اتفاقی افتاد، ما توی خونۀ دیگری کنترل چندانی نداریم. حتی شاید مجبور باشیم برای این که نصفه شب بریم دستشویی اجازه بگیریم.
چهار – انگیزه
من وقتی هزینه کردم و تلاش کردم که یک سایت راه بندازم، قدرشو بیشتر میدونم، تا اینکه رایگان و با چند کلیک یک صفحه یا کانال بسازم. پس سعی میکنم تاجای ممکن از این فرصتی که برای خودم به وجود آوردم به نحو احسن استفاده کنم. پس سعی میکنم زیاد بخونم، زیاد بنویسم، زیاد تحقیق کنم و زیادتر و باکیفیتتر منتشر کنم.
پنج – کیفیت بالاتر محتوا و مخاطب
به قول آقای کریمی (+) مخاطب وب ارزشمندتر و باکیفیتتره. بالاخره طرف لطف میکنه از تلگرام و اینستاگرام (که تمام تلاششون اینه که ازشون خارج نشیم) دل میکنه و میاد توی وب، و احتمالا یا به خاطر یک سوال یا کنجکاوی میرسه به سایت ما. و اگر قسمت شد، شاید افتخار داد و کامنتی هم گذاشت. در سایتها کامنت کیفیت خیلی بالاتری دارن. الزاما همۀ کامنتها مفید یا پربار نیستن، اما بازم میانگین کیفیتشون بالاتره.
و طبق مورد چهارم که گفتم، منِ صاحب سایت، تلاش میکنم باکیفیت بنویسم. مخصوصا اگر اسم خودم روی سایت باشه. کسی دلش میخواد توی سایتی که اسم خودش روشه، جفنگ نوشته بشه؟ البته من مزخرفات رو حداقل خلاقانه میبینم، اما در کپیبرداری هیچ چیز شایستهای نیست. در واقع همیشه باید سعی کنیم یک ارزش افزودهای اضافه کنیم. من هنگام نقل جملات قصار، سعی میکنم برداشت یا نظر خودم رو هم بگم و به اشتراکگذاری خشک و خالی بسنده نمیکنم. البته اشتراکگذاری مطالب و منابع خوب همیشه مفیده؛ اما بهتره تا حد امکان در کنارش یک ارزشی هم ایجاد کنیم.
شش – شخصیسازی
میشه گفت نما یا جلوۀ هر سایتی تا حد خیلی زیادی، نمایانگر طرز تفکر و سلیقۀ صاحب یا بنیانگذارش هست. فکر نمیکنم، رنگ آبی تیره، از رنگهای موردعلاقۀ مارک زاکربرگ نباشه (البته آبی، پرطرفدارترین رنگ در آمریکاست). و احتمالا از اینجا معلوم باشه که من هم آبی تیره رو دوست دارم. البته احتمالا تا زمانی شما این نوشته رو بخونید، ظاهر سایت عوض بشه. اما الان رنگ پس زمینه، آبی تیرهست.
قالب سایت من کمی فانتزی و شلوغه. اما بعضیها دوست دارن که قالب سایتشون جوری باشه که تمرکز روی محتوا باشه. مطمئنا قالب انتخابی یک عکاس که میخواد کلی عکس و شاید فیلم بذاره با کسی که میخواد بنویسه خیلی تفاوت داره.
قالب سایت این دو عزیز رو با قالب من مقایسه کنید. البته ممکنه بعدا عوض بشن.
آقای کریمی: سایلاگ
آقای رمضانی: اوره
و من
هفت – سرمایهگذاری بلند مدت
درسته آدم توی اینستاگرام و وبلاگها (از جمله ویرگول) و تلگرام زودتر و راحتتر دیده میشه. اما این لذتِ زود دیده/خوانده شدن، از لذتهای زودگذره. اون چند لایک و احتمالا کامنت جوری مستمون میکنن که نوشتن یا تولید محتوا (عکس، ویدئو، پادکست و …) رو از یاد میبریم.
از طرف دیگه توی سایت شخصی، دیر دیده میشیم، شاید اصلا تا یک سال بازدیدکننده نداشته باشیم. من تا الآن چندبار دقیقا اسم بعضی نوشتههام رو گوگل کردم، توی ده صفحۀ اول نبود. برام اصلا مهم نیست. نداشتن بازدیدکننده هم همینطور. من برای خودم مینویسم، اولین مخاطب نوشتهها خودمم. حالا اگر کسی گذرش به اینجا افتاد و از نوشتهای خوشش اومد یا حتی بهتر، به دردش خورد، نوش جونش؛ منم خیلی خوشحال میشم.
بدون دیده شدن هم من برد کردم. من با کمک نظمی که تا الآن رعایت کردم توی وبلاگنویسی، نظم و برنامهریزی رو به دیگر ابعاد زندگیم هم تسری دادم. من خودم رو مجبور میکنم به بیشتر یاد گرفتن، پس من سود خودم رو کردم.
راه اندازی سایت نگاه بلند مدت و صبر میطلبه. در آیندۀ نه چندان دور این نهال به درخت تبدیل میشه و ثمرۀ خوبی هم میده. هرچند همین لذتِ نگهداری و رسیدگی به این درخت هم پاداش زحماتم رو میده.