شاهین کلانتری عزیز توی بخشی از پادکست «سبک زندگی نویسنده» از سری «سفر محتوا» گفت:
«اصلا اگر حس میکنی محتوایی ندارم، دانشی ندارم یا تخصصی ندارم مهم نیست. وبلاگت رو راه بنداز و گزارش توسعۀ فردیت رو بنویس.»
من حس میکنم همین حالا هم دیر بوده و باید این پست جزء دو سه پست اول میبود. اما به هرحال امروز میخوام گزارش توسعۀ فردیم رو براتون بنویسم.
شاید یک ماه دیگه یا یک سال دیگه یا خیلی وقت دیگه که بیام این پست رو بخونم برای خودم نقطهای که ازش عبور کردم جالب باشه.
درسته برای موارد زیر بخشهای مختلف در نظر گرفتم اما بعضیهاشون به شدت به هم وابستهان.
نوشتن
تقریبا بیشتر روزهای هفته (۴-۵ روز) حدودا روزی ۳۰۰-۵۰۰ کلمه آزادنویسی میکنم. به یادداشتهای روزانه معتادم. از این طریق خیلی عادتهای بد رو حذف کردم. کافیه یک بار گزارش روزانۀ یک هفته رو بخونید و ببینید که در طول هفت روز هیچ کار مفیدی نکردید و همهاش مشغول شبکههای اجتماعی و بازی بودید؛ از خودتون متنفر میشید و قول میدید که به مرور با کارهای مفید جبران کنید.
دربارۀ نویسندگی چندتا کتاب هم خریدم و بعضیشون رو خوندم. دارم سعی میکنم هم تئوریک یاد بگیرم هم این که حین کار خودم با مشکلات برخورد کنم.
مثلا به جای اینکه مدام بخونم، ساختار ناداستان اینگونه است یا شکستهنویسی بهتر است یا املای نوشتاری، در نوشتههای خودم و اینجا اون موارد تئوری و توصیهها رو امتحان میکنم و به کار میبندم.
و تعداد زیادی تکنیک و چیزهای کاربردی از شاهین کلانتری (از طریق مطالبش در سایت یا پادکستها و…) یاد گرفتم.
خود اینجا برای من هم تمرینِ نوشتنه و هم محتوا.
محتوا
تو این یک هفتهی اخیر سعی کردم توی اینترنت یکم تحقیق بکنم دربارۀ محتوا. مقالات تخصصی خوندم (و دارم میخونم). وبلاگ کسانی رو که در این مورد مینوشتن کمی زیر و رو کردم. شاید در آیندۀ نزدیک یک پروژۀ شخصی برای امتحان کردن خودم شروع کنم.
در مورد محتوا و نویسندگی دو تا منبع خوب میتونم معرفی کنم:
سایت شخصی شاهین کلانتری: به زبان ساده یک سری از تجربیاتش رو به اشتراک گذاشته. هم در حوزۀ نویسندگی و هم محتوا.
وبلاگ سایت نوین: بخش وبلاگِ سایتِ نوین (که کارشون مربوط به دیجیتال مارکتینگ و تبلیغات اینترنتی و غیرهست) پر از مطالب جالب مربوط به محتوا، سئو، بازاریابی اینترنتی و کلی چیزای به دردبخور دیگهست. بعضی از مطالبشون یکم پایهایه. بنابراین شاید به درد حرفهایها نخوره اما برای من پربار و آموزنده بود. (البته یک نکته بگم، بیشتر مطالبشون ترجمه و گردآوریه ولی واقعا باارزشن)
مثلا این مطلبشون دربارۀ تگ و کاربردش واقعا جالب بود.
(به مرور که بیشتر مطالعه کنم و با منابع بیشتری آشنا بشم، همینجا معرفیشون میکنم.)
مطالعه
سعی میکنم روزی حداقل نیم ساعت کتاب بخونم. ولی خیلی از روزها تا بیش از یک ساعت هم کتاب میخونم. میدونم مقدار مطالعهام کمه ولی مطمنئم اینطوری نمیمونه.
توی سبد کتابهام، همه چیز هست. مثلا الآن دارم: یک کتاب دربارۀ تقویت حافظه، کتاب بیشعوری (میدونم به نظر چیز خز و عوام پسندانهای میاد اما من ازش خوشم میاد) و کتاب «علی بابا، خانهای که جک ما ساخت» رو میخونم.
یادگیری
یک چندوقتی بهطور نامحسوس به سمت متمم کشیده شدم اما اون درسهایی که برای من مهم بودن، اشتراک ویژه لازم دارن. انشاءالله اشتراک رو که تهیه کنم، متمم میشه یکی از منابع اصلی یادگیریم.
چند وقتیه روی شکل یادگیریم حساس شدم. سر همین موضوع رفتم سراغ دورۀ مهارت یادگیری متمم (که تا حد زیادی رایگان هم هست اما نه کاملا). و همین چند روز پیش چهارتا کتاب خریدم، «چگونه کتاب بخوانیم»، دوتا کتاب دربارۀ حافظه و یکی دربارۀ تندخوانی.
البته خیلیها میگن با تندخوانی ممکنه سطح یادگیری پایین بیاد، اما هدف من از تندخوانی اینه که مطالب غیر آموزشی و بیاهمیت (اخبار، دلنوشتهها، مطالب شبکههای اجتماعی، چرکنویسهای خودم، نوشتههای داستانی و …) رو تند بخونم و وقت و انرژی بیشتری رو برای مطالب آموزشی یا مهمتر بذارم.
زبان انگلیسی
اول از همه بگم که من یک خودخوان نبودم و متاسفانه هنوز هم نیستم. چند سال کلاس زبان رفتم، وگرنه من آدم تو خونه خوندن نیستم (سعی میکنم بشم). اما حالا که کلاس زبانم تموم شده هدف من اینه که:
- چیزایی که یاد گرفتم رو فراموش نکنم.
- زبان انگلیسیم رو بهتر کنم.
ابزارهای من برای یادگیری زبان یا حداقل فراموش نکردنش چیه؟
- مطالعه مطالب انگلیسی در وب (مثل وبلاگ مارک منسون یا سث گودین. یا اصلا اگر هر سوالی برام پیش بیاد به انگلیسی سرچ میکنم و اول مطالب انگلیسی رو میخونم)
- دیدن فیلم و سریال (حتی اگر کلمهبرداری نکنم که گاهی میکنم، این که گوشم مدام در معرض زبان انگلیسی باشه به نظرم چیز موثریه)
- گاهی اوقات یادداشتهای روزانه یا آزادنویسی رو به انگلیسی مینویسم
- تا الان در طول چهار ماه با کلمات چهار درسِ کتاب «۵۰۴ واژه» جمله سازی کردم. کتاب کلا ۵۲ درسه و هر درس دوازده کلمه داره. به علاوه ۱۲۵ کلمه بیشتر. تازه توی مثالها ممکنه کلمات ناآشنا باشه.
- قبلا آهنگ و پادکست بیشتر گوش میکردم و واقعا خوب بود. البته هنوزم آهنگ خارجی گوش میکنم اما بیشتر اونایی که کامل میفهمم و دوستشون دارم.
- شاید هم برم توی یک پلتفرم خارجی و اونجا پستهای انگلیسی بنویسم.
زبان اسپانیایی
اگر یکم استراتژیکتر فکر میکردم به عنوان زبان سوم میرفتم سراغ عربی یا روسی یا ماندارین (چینی) یا حتی آلمانی. اما راستش رو بخواید از روی علاقه شخصی و به خاطر جذابیت اسپانیایی سراغش رفتم. تنها منبعم هم سایت دولینگو بوده. اگر خواستید یک سری به دولینگو بزنید. کلی دوره برای یادگیری زبانهای مختلف هست. کاملا هم رایگانه و تبلیغاتش اصلا زیاد نیست. فقط یک مشکل داره، برای یادگیری هرزبانی باید یک زبان دیگه (که کشورش جزء دنیا به حساب بیاد) بلد باشید. مثلا من دارم اسپانیایی رو به انگلیسی یاد میگیرم. عربی یا ترکی استانبولی و یک سری زبان دیگه هستن که پشتیبانی میشن.
لینک مرتبط: یک دوست عزیز لطف کرده و در ویرگول به طور جامع و مانع دولینگو رو معرفی کرده.